سایه...
سایه ای بیش نیستم...
نرم نرمک این هم از یاد خواهد رفت...
پشت یک خاطره... در پس یک پنجره ی بارون زده..
سایه ات را جا خواهی گذاشت..
در میان شنزار
رد پاها پاک خواهد شد انگار نه انگار که خاطره ای رد شده است...

سایه ای بیش نیستم...
نرم نرمک این هم از یاد خواهد رفت...
پشت یک خاطره... در پس یک پنجره ی بارون زده..
سایه ات را جا خواهی گذاشت..
در میان شنزار
رد پاها پاک خواهد شد انگار نه انگار که خاطره ای رد شده است...
همسفر باد شدن
پر کشیدن سوی افق
گم شدن در پس مه
ردی از خاطره شدن
چون خیالی سبک
سبک، چنان پر
رویای ناتمام
تو خودِ رویایی...