دل نوشته های پسر حوا دختر آدم...

صدای قلبم و میشنوی؟...

 

نمی دونم قلبم و چطوری آروم کنم

این همه عشق از کجا میاد؟!

نمی دونم خدا ازم چی می خواد ... خیلی خسته هستم دیگه خودمو سپردم

 به دست سرنوشت این همه شیدایی ؟!...

عشقت از اعماق وجودم مثل یک چشمه می جوشه و همه وجودم و

در بر می گیره

چقدر به شونه های محکمت نیاز دارم

هرکاری میکنم که آروم بشم فایده نداره این طپش قلب و این التهاب ...

کاش کنارم بودی ... کاش

 



+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 2:16  توسط پسر حوا و دختر آدم 

تنهام نگذار

که تاریکی مثل خوره روحم و میخوره و تو وجودم نفوذ می کنه ...

شاید این یک اشتباه باشه که دل می بازیم ولی وقتی عاشق می شی

 گریزی نیست



+ نوشته شده در  سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:,ساعت 23:48  توسط پسر حوا و دختر آدم 

دلم امشب هوای باتو بودن داره...



+ نوشته شده در  دو شنبه 2 خرداد 1390برچسب:,ساعت 1:56  توسط پسر حوا و دختر آدم 

شب و دلتنگی های من...

 

 

آخ که اگه بدونی چقدر دلتنگتم...

عزیزم این دوری و این فاصله ها داره من و از بین می بره... این چه

حسیه که از این فاصله دور از دلت به دلم جاری میشه مثل یک نسیم

دلتنگی و بی قراری وجودم و زیر و رو می کنه

اگه بدونی چقدر بی تاب توام

دل تنگ چشمای پر عشقت

دلتنگ دستهای پر مهرت

گرمای تنت که بی قرارم می کنه...

نزدیک ترین کسم شده غم عشقت روزا با هم حرف می زنیم درد دل

می کنیم اون از تو می گه من از تو میگم عاشق میشیم دلتنگ میشیم

اشک می شیم بارون میشیم می باریم ...

کم کم دارم می شم مثل اون عاشقای دیوونه و تنها...

آخرش بخاطرت سر به بیابون می گذارم پرسون پرسون می رم تا

نشونیت و پیدا کنم از غریبه و آشنا پیر و جوون نشونیت و می گیرم

و میام تا پیدات کنم ...

عزیزترینم می دونم که یک روز میاد که دیگه نمی تونی بیای پیشم 

اگه یک روزی روزگاری دلت گرفت از نامردیها دلشکستگی ها

تنهایی ها ... بدون اینجا توی این شبهای تاریک یک نفر همیشه

اینجا منتظرت می مونه و نشسته تا بیایی ... بدون اینجا همیشه یکی

هست که می تونی سر روی سینه اش بگذاری و آروم بگیری... یکی

که همیشه عاشقته و عاشقت می مونه

 

می دونی از عشقت دارم ذره ذره آب می شم و می چکم ... آخ که از

عشقت مردن چقدر خوبه...

 

دلم هوای گریه داره

ببار آسمان به حال زارم

ببار

ابر سیاهی بغض فرو خورده ای داره

ببار آسمان

به حال زارم ببار

امشب صد نفس غم دارم

به حال زارم گریه کنید

 دل عاشقم دیگه طاقت نداره...

 



+ نوشته شده در  پنج شنبه 1 خرداد 1390برچسب:,ساعت 11:32  توسط پسر حوا و دختر آدم