معشوق من!
مرا به میهمانی نورها ببر
همانجا که پاکی و آرامش تا ابدیت، جاریست
بی انتها...
و در آن شادی چکاوکها، همچون ترنمی خوش الحان
ترانه خوان است...
و در نهایت شورها و مستی ها
همان دم که همه چیز در تب نگاهت، شوریده وار می سوزد..
تا نوازشی باشد بر پیکر نیمه جانم..
آری نازنینم
مرا به میهمانی نورها ببر.